گرامي ‌باد ياد و خاطره‌ي مجاهد خلق حجت زماني
بقول چريک فدايي خلق ،شهيد احمد خرم‌آبادي :نميرند و نميرند آنانکه ره خلق گزينند. گرامي‌باد ياد و خاطره‌ي مجاهد خلق حجت زماني که در روز سه‌شنبه‌ي هفته‌ي گذشته بدست جنايتکاران جمهوري اسلامي جان باخت و بار ديگر لعن و نفرين تاريخ و خلقهاي ستمديده‌ي ايران را نصيب خميني و آل گنديده دهان او نمود. به همين مناسبت چند شعر از يک شاعر ايراني به اسم ساحل نشين را در اينجا مي‌آورم:
جنون مرگ
زمين تا آسمان
يکباره
خون شد.
عيان مردن
جوان مردن
فزون شد.
کفن‌دوزي
به سوزي
گفت:
شايد،
که عزراييل گيتي
در
جنون شد.
اتاقک شيشه‌اي
ملاقاتي به گريه گفت:
ـ مرادم!
چگونه‌اي؟
زنداني بخنده‌اي تاريخي پاسخ داد:
از قاصدان خواهش خجسته‌ي خاک.
نمونه‌اي .
پيوند پايدار گريه و خنده،
شب سترون را،
کشان کشان،
به کشتارگاه خواهد برد.
در بندان در نهان آزاد،
اشکهاي همدردي کوچه و خيابان را،
پاک مي‌کنند.
با سماجت صبور حضور سبز،
در انجماد بيگانه،
آزهاي حريص و ناممکن را،
دوباره خاک مي‌کنند.
ملاقاتي به گريه مي‌پرسيد،
زنداني به خنده و فرياد
پاسخ مي‌داد.
بگونه‌اي،
کز رسايي فرياد،
زندانبانان گرايش گريز گرفتند.
اتاقک شيشه‌اي
لرزيد.
با درود به همه‌ي جانباختگان راه رهايي همه‌ي خلقهاي ستمديده‌ي ايران
و با به اميد بر سرنگوني کليت نظام گنديده‌ي جمهوري اسلامي!

نظر شما چيست ؟  

_____________________________________________________________