درنگی در ژرفا و جايگاه شهادت حجت زمانی
عليرضا خالو كاكايی (طارق)
دوشنبه، ۱۵ اسفند، ۱۳۸۴

«اگر مي‌گويي، بگو
آن دلاور در قتلگاه
آخرين تير عدالت را
آيا چگونه؟
با نفسهاي آخر خود
بر آخرين ماشه‌هاي فردا گذاشت، غران
آن‌گاه که
مذبوحانه
بر قامت عزيز او
خيمه گذارد
آن‌گاه که مرگ در هيأتي ناگزير
بيم هول‌آور جلاد را پايان داد
اگر مي‌گويي
آن نام دلاور را…
آن دستهاي قادر عشق را…»(۱)

پس از تحمل چهارسال و اندي حبس همراه با طاقت‌شکن‌ترين شکنجه‌ها و موهن‌ترين رذالتها، حتي همبندشدن با زندانيان عادي خطرناک، سرانجام، مجاهد خلق حجت زماني، «دندان کينه برجگر خسته بست و رفت». چه شهادت مبارکي، آن هم درست در روزهاي به‌نيزه برشدن سر آموزگار جادوان آزادي، امام حسين.
جرم او چيزي نبود، ‌جز پايبندي به‌شعار عزتمندي که در متن پرچم گلگونة هماره در اهتزاز پيکار نوشته شده است: «هيهات مناالذله».
در نوشتة موجز و پر معني او در پاي حکم اعدام خود، بسا حرفهاي ناگفته، نهفته است: «به حکم صادره هيچ‌گونه اعتراضي ندارم». اين همة اعتراض است. اين جمله چقدر مشابه جمله‌يي است که خسرو گلسرخي در بيدادگاه شاه برزبان راند: «من براي جانم چانه نمي‌زنم».
چهاربار حکم اعدام براي يک مجاهد در بند، آن روي سکة مقاومت جانانه‌يي است که تلاش كردند در پشت ديوارهاي قطور بتوني گوهردشت، خفه‌اش کنند. اما آن صدا ديوارها را شکافت. اين آخوندها و جلادان نقابدار بيم‌زده از انتقام خلق نبودند که طناب را بر گردن يک مجاهد مقاوم انداختند، اين قهرمان ما بود که با مقاومت خيره‌کننده‌اش، عرصه را بر دژخيمان تنگ کرد. او خود‌ـ بارها با اعتصاب غذاي شجاعانه‌اش ـ فرمان مرگ شرافتمندانة خود را صادر کرد؛ تا هم‌چنان اين قانون طلايي را حفظ کند که زنداني سياسي در اسارت جلادان يک حرف بيش ندارد: نه!
تصوير شکوفان حجت، در پيراهن سپيد، با آن چهرة پرصلابت جوان، يادآور سيماي برادرش، پهلوان خزئل زماني و بيانگر شادابي مجاهدي است که پيوسته مرگ را به سخره مي‌گيرد و زندگي را فرياد مي‌زند. چشمان سوزان و پراشتياق او، گويي باز با نسيم كوهها و دشتهاي «هفت‌چشمه» زمزمه مي‌کند:
«فريادها اين بار شليک خواهد گشت
دهکده‌هاي بي‌نام
نامهاي عاصي ما را
پاس خواهند داد
مگو بمانيم
اين دستهامان را بنگر
ما همانيم
همان رسولان عريان رنج
ما فتح مي‌کنيم
باغهاي بزرگ بشارت را
با آيين گوشت و گلوله و مرگ
با خون و خنجر خفته در خونمان» (۲)
حجت از زندانيان مقاومي بود که با ترسيم خط سرخ مقاومت در زندان، هويت زنداني سياسي را در برابر جلاد، مهر کرد. هم‌چنين او از پيشتازان اعتصاب غذا و رساندن صداي زندانيان به‌خارج زندان و مراجع بين‌المللي بود.كاري که در زندانهاي اين رژيم خرق عادت است.
شنيدم پس از تشکيل انجمن «نجات رژيم» اغلب خانواده‌ها، ازجمله خانوادة حجت را براي درهم‌شکستن زندانيان به‌ زندان مي‌برد. همان‌طور با گسيل‌داشتن اجباري خانواده‌ها به‌اشرف با فريبکاريها و تمهيدات مختلف همراه يعني سوءاستفاده از عواطف خانواده‌ها و فشار روي آنان براي به‌انفعال‌کشاندن فرزندان مقاومشان. حجت قهرمان با ديدن اين دامچاله آخوند‌ساخته و طعمه‌پرداخته، سخت برمي‌آشوبد، بر سر مزدوران داد مي‌کشد و مي‌گويد: «اگر همين امروز مرا آزاد کنيد، پيش مجاهدين مي‌روم، مرا به زندان برگردانيد، فکر نکنيد که از اعدام مي‌ترسم». بعد به خانواده خود دلداري مي‌دهد و مي‌گويد که «نگران من نباشيد، من تصميمم را گرفته‌ام» همين شجاعت دشمن‌شکن باعث مي‌شود که شکنجه‌گران کينه او را به‌دل بگيرند و در يک محاكمه فرمايشي به‌ 4بار اعدام محکومش کنند، پشت‌سرگذاشتن دوران پرابتلاي ديگر يعني «پايداري پرشکوه براي پيروزي» مي‌گويند، چشمه‌يي ديگر از شاهکارهاي قهرمان هفت‌چشمه است. در اين دوران دشمن با تمام ظرفيتهاي اهريمني‌اش مي‌کوشيد خط بريدگي را ترويج کند و مجاهدين را خلع سلاح‌شده، منزوي‌، بي‌سازمان و سامان، تمام‌ کرده و بي‌آينده وانمود کند. اما در اين شرايط، باز هم حجت مانند مجاهدان اشرف سرفراز ماند. آن‌هم درحالي که در شرايط زندان، تيغة عريان سرکوب روي گردن هر زنداني قرار دارد و اطلاعات مکفي و درست هم به زندانيان نمي‌رسد.
‌چنين پايمردي، وفاداري و سينه‌سپرکردن در برابر دژخيم، به‌راستي درجة بالايي از مجاهدت و يگانگي و نيز بذل همه‌چيز در راه خدا و خلق را مي‌طلبد. در يک‌کلام، خون حجت، خون پيشتاز و بن‌بست شکني است که راه ديگر زندانيان را خواهد گشود و تشبثات رژيم را بر سر خودش خراب خواهد کرد. به‌يقين، اين خون پربرکت، بال درخواهد آورد، تکثير خواهد شد، جوانان را به‌شجاعت مسلح خواهد کرد. قلبهاي بيشتري را به مجاهدين پيوند خواهد زد و مقاومت را گسترش خواهد داد. زود است تا دينفروشان عمامه به‌سر بفهمند چه اشتباه بزرگي كرده‌اند و چه عواقب وخيمي در انتظارشان است.

پانويس :
(۱) و (۲) شعرها از شهيد خسرو گلسرخي

نظر شما چيست ؟  

_____________________________________________________________