اسمها از آسمان فرود میآينـد سنابرق زاهدی دوشنبه، ۱۵ اسفند، ۱۳۸۴ مدتي بود ميخواستم در مورد شهيد حجت زماني بنويسم. تا امروز كه مقاله زيباي برادرم نادر رفيعي نژاد را در نشريه مجاهد (شماره 789) خواندم. نادر درمعرفي حجت مقاله بسيار موفقي نوشته و خوب توانسته است حجت و رمز و راز شهادت او را بيان كند. توصيه من به همه اين است كه اين مقاله را بخوانند. نادر توان نويسندگي خود را بهخوبي بهكار گرفته است تا مفاهيمي را بيان كند كه معمولاً انسانها حس ميكنند اما بيان آنها برايشان دشوار است. اما آنچه در اين مقاله مرا بهخود كشيد جملهيي بود كه بهخوبي احساس كنوني مجاهدين را توصيف ميكرد. نادر نوشته بود «من اينجا سالهاست كه در حسرت روز حسيني خويش بيتابم». بله اين وضعيت مجاهدين در شرايط كنوني است. فكر ميكنم شرايطي كه ما در آن بهسر ميبريم با برهه زماني زندگي دشوار و جانگزاي روزگار امام حسن قابل مقايسه وتشبيه است. اين مقايسه وقتي در ذهن وانديشهام نشست كه يك سخنراني معلم اين نسل، مسعود را كه در سال 1370 ايراد كرده بود ديدم. اين سخنراني كه شرح زمينههاي تاريخي و شرايطي است كه امام مظلوم ما امام حسن در آن ميزيسته و مجبور بوده است جنبش نوپاي انقلابي را در گردبادهاي توطئه و نامردميها وعهد شكستنها وخيانتها و... حفظ كند. كاري كه صد بار از جنگ رودررو سهمگينتر و عظيمتر است. در يك سو دشمن (معاويه) جرار، ضد مردمي، خونريز، توطئهگر ودسيسهچين، هم داعيه اسلام پناهي دارد و عملاً خليفه جهان اسلام است و عليه امپراتوري روم به جنگ برميخيزد وهم در داخل از حمايت بسياري از بهاصطلاح «صحابه» كه از ترس جان يا به طمع مال به سمت او رفتهاند برخوردار است. دشمن آنقدر توطئهگر و قهار است كه سالهاست عليه فرمانده و رئيس قبلي دولت اسلام يعني حضرت علي به جعل دهها هزار حديث ميپردازد و در روزگار جهل و بسته آن روز كار به جايي ميرسد كه وقتي مردم ميشنوند كه علي در مسجد كشته شده است برخي ميپرسند علي در مسجد چهكار ميكرده است! از سوي ديگر امام با بهاصطلاح ياراني ضعيفالنفس و عهدشكن روبهروست كه بهسادگي به ورطه خيانت ميغلتند و اردوگاه دوست را رها ميكنند و به دشمن ميپيوندند. شرايط آنچنان نفسگير است كه مجاهدين آن روزگار حتي نميتوانستند با جهاد وشهادت ومبارزه خود نيز راه باز كنند. يعني زمانه آنقدر تيره ودشوار وپيچيده است كه حتي امكان شهادت براي پيشبرد آرمان نيز از مجاهدين دريغ شده است. در روزگاري كه ما بهسر ميبريم نيز شرايط بسيار مشابه است. نظام قهاري كه آخوند فاسد، توطئهگر و جنايتكاري به اسم خامنهاي سرسلسله آن را در دست دارد تمام زمين وزمان را عليه مقاومت ما و عليه مجاهدين تنگ كرده است. بهراستي كه شرايط دوراني كه ما در آن بهسر ميبريم، صدها بار از شرايط زمان خود خميني پيچيدهتر ودشوارتر است. خميني بيدريغ از مجاهدين خون ميريخت و قتل.عام ميكرد. در دهه شصت وتا زمان مرگ خميني دهها هزار تن از مجاهدين به شهادت رسيدند. و اساساًكاركرد اصلي خميني همان قهر عريان وسركوب مطلق بود. اما خامنهاي توطئه بهمراتب پيچيدهتري را عليه مقاومت ما تدارك ديد. او با استفاده از شرايط منطقهيي و بينالمللي كه خود ورژيمش در ايجاد آن نقش جدي داشتند، با تمام قوا كوشيده است همه جهان را بر ما ومقاومت ما تنگ وتيره وتار نمايد. بهطوريكه، همچنان كه نادر هم در مقالهاش نوشته است، حتي شهادت براي پيشبرد آرمان نيز از مجاهدين دريغ گردد. و بيترديد اين شرايط پيچيدهترين وسختترين شرايطي است كه يك مجاهد راه خدا و خلق ممكن است با آن مواجه شود. در اين شرايط است كه شاهديم بسياري از عهدشكنان و سست عنصران جامه افتخار رزم ومجاهدت را از تن بهدر ميآورند و رداي خيانت و پابوسي دژخيم وجلاد را بر تن ميكنند. افرادي كه حتي برخي از آنها سالها نان و نمك اين مقاومت و اين راه را خورده بودند ولي همچون ابراهيم خدابنده مسحور سحر و دسيسه چيني خامنهاي ميشوند و با تمام هيكل در لجنزار خيانت فرو ميروند و مدعي ميگردند كه در زندانهاي ايران هيچ گزندي به آنان نرسيده است و همه آنچه مجاهدين در اين زمينه گفتهاند «تبليغات» بوده است! اينك اما همه مردم ايران و همه جهان در سيماي تابناك حجت بطلان اين ياوهها را شهادت ميدهند و حجت نشان ميدهد كه همه اين لاطائلات چيزي جز پيش پرداخت به ولي فقيه براي تن بهدر بردن و چند صباح ادامه زندگي حيواني سراسر ننگ وعار بيش نيست. بله حجت شهادت داد واثبات كرد كه مجاهدين نسل حنيف تا مژگان را سر سازگاري با اين جنايتكاران نيست. او بهراستي حجت زمانه خود شد و در اين زمانه عسرت سياسي چهره همه خيانتكاران را با هم دريد. به اين ترتيب است كه حجت زماني «حجت» زمانه ما ميشود. پس دركلام معروف حقيقت و حكمتي عميق نهفته است كه « الاسماء تنزل من السماء» (اسمها از آسمان فرود ميآيند). لينک ثابت
_____________________________________________________________
|
|