حجت سلام ات مي کنيم اشرف سلام ات مي کنيم

" گريزي که در پي آن بازگشت و شکستي که بعد از آن هجوم و حمله به دشمن است بر شما ناگوار نباشد " ( امام علي )

حجت زماني به واقع شهيد پايدار زمان خود شد و ما را به پايداري و مقاومت در برابر جهآن مماشاتگر و مرتجعين همراه آنان فراخواند.شهادت حجت خبر از رمز پايداري مي دهد. اين رمز در معناي تعادل قوا بي معني است. در تعادل قواي کمي، ظاهربيني غلبه مي کند و باعث مي شود که آن نوع ناظرين درسطح بمانند و همچون کف اب منتظر از بين رفتن باشند و اينآن از ديدن عمق قضايا البته که عاجزند. جهآن مماشاتگر با همين نگاه به مقاومت و رزيم طرف معامله را گرفتند ولي حجت آن فرزند غيرتمند اشرف در عمل پايداري را انتخاب کرد. اين نگرش کيفي است و سوار بر ارزشهايي است که نه تنها عقب نشيني و گريز تاکتيکي را وسيله کسب تجربه دانسته و آن را شکست نميداند بلکه دستاوردي براي حمله بعدي به دشمن ميداند و ناگواري به خود راه نميدهد.

در عصر ارتباطات گويند جهان بمانند دهکده اي است که همگآن از احوال همديگر سريع با خبر مي شوند و خون حجت در عصر کبير اگاهي شکست در پيروزي و پيروزي در شکست است. اگر اينچنين نباشد مبارزه در ميان کميتها بهايش را از دست مي دهد. چون نگاه کمي در مسير مبارزه همچو نگاه کوهنورديست که بعد از پيمودن مسير کوتاهي از کوه و با نگاه به قله روحيه اش را مي بازد و تحت تاثير آن بدنش بلحاظ فيزيکي غرق در عجز و ناتواني مي شود. اما اگر با نگاه عميق و هدفدار سمت قله را در پيش بگيرد وجب به وجب و سنگ بعد از سنگ آن قله را فتح مي کند.

حجت بقول امام علي بر ارتجاع غدار حاکم بر وطن گريزي زد تا بازگردد و فقيهان سفيه بپندارند که حجت شکست خورد. ولي ناگهان مرتجعان مي بينند که حجتيان اشرف رزه اي را ترتيب داده اند که گوئي لشکرهاي مکانيزه و مسلح به مدرنترين سلاحها با گردن قرازي راه را مي کوبند که قله را با تمامي سنگلاخها و ناصافيها فتح کنند و شنيديم که رزيم چه زوزه ها که در اين مورد نکشيد.

لذا ما نيز به تبعيت از حجت و حجتيان اشرف نمي گذاريم عروج حجت بر ما گريز و شکست مفهوم شود بلکه پشت سر اشرفيان و فرمانده و سردار اعظم آن مي گوئيم باز مي ائيم و باز مي گرديم و بدينسان با جرئت مضاعف در پيمودن راه مبارزه با حجت پايداري هم قسم مي شويم.

بلي حجت بامداد روز سه شنبه 18 بهمن 1384 در زندآن گوهردشت در اوج پايداري چنان گريزي بر عمامه بسران خفاش صفت زد که حملات بعدي را از حجتيان فهم نکنند و شايد خونخواران زندانبان از ترس و بازگشت حجتيان حجتهاي ديگري را نيز به مسلخ برند چون ميدانند که آخرين مراحل حکومت ننگينشان را سپري مي کنند.

حجت با اينکه 31 سال بيشتر نداشت اما با تجربه اي برگرفته از تاريخ مقاومت ايران در داخل زندانها اثرگذار بود و مقاومتي را همراه با تحمل وحشتناکترين شکنجه ها براي از پاي درآّوردنش با گسترش اعتصاب غذا و ساير حرکات اعتراضي در زندان پبش مي برد و هم قسمي اش را با پايداران اشرف در تاريخ مقاومت ايران زمين به اثبات مي رساند که به واقع حجت مبارزاتي براي همگان شد.

اري با خون حجت حيات تکامل اجتماعي ابياري شد و بي شک خون او و پايداري حجتيان اشرف اراده هاي جامعه ابران را دگرگون کرده و بسا بيشتر خواهند کرد. بدين ترتيب جام جهاني ننگ و فضاحت را با اين اراده ها همراه ارتش آزادي براي همبشه از تاريخ ايران حذف خواهند کرد. پس با حذف بايگاني ننگ و مماشات و ارتجاع از تاريخ ايران زمين و با خواندن سرود قسم باز هم مي گوئيم : حجت سلام ات مي کنيم اشرف سلام ات مي کنيم