آيا اعدام حجت زمانی يک علامت است؟ همنشين بهار در رژيم آخوندی پيش تر نيز، هر گروه و جناحی ساز خودش را ميزد و « َشَلم شوربا » حاکم بود امّا، دار و دسته حکومت برای تصميمات اساسی با هم کنار میآمدند، قربان صدقه همديگر میرفتند و برای مقابله با مجاهدان و مبارزان دست به يکی میشدند. برای نمونه میتوان به موارد زير اشاره کرد: · سر به نيست کردن «توماج» و دوستانش، · شکنجه و اعدامهای سال ۶۰، · رونکردن ريز مسائلی که به قتل عام سال ۶۷ ، يا پذيرش قطعنامه ۵۹۸ انجاميد، · زد و بند در «ايران گيت» و «قبرس گيت» و...، · انتخاب سريع ِ خامنه ای پس از مرگ خمينی، · ترور آزادیخواهان در خارج کشور، · موشک پرانی به سمت قرارگاه اشرف (که شمخانی گفت اشتباه نشود رأی آقای خاتمی نيز، عيناً همين بود) و، · ماست مالی کردن قتلهای زنجيرهای... اگر بپذيريم حکومت با وجود «تفرّق درونی» به تمرکز تصميم گيری نيازمند است و خط و خطوط از بالا ميآيد و سرجمع ميشود ــ اعدام حجّت زمانی قبل از آنکه به سير طبيعی پرونده او ارتباط داشته باشد، يک علامت است. چرا؟ چون رژيم مثل جوجه تيغیای که گاه و بيگاه خارش را پنهان ميکند ــ خودش را به موشمردگی زده و مدّتها خط مشخص اعدام زندانيان سياسي را متوقف كرده بود و به عنوان يك استراتژي از زمان خاتمي رعايت میکرد. بعد از حمله آمريكا به عراق، «پاشنهکشهای ارتجاع» که منافع آخوندها را «ديدبان»ی میکنند ــ نيز، در «كميته نجات» جار میزدند: «نظام جمهوری اسلامی ديگه اعدام نمی کنه...» همين طور هم بود چون فقط يک اعدام، باعث میشد خط كميتهِ نجاتِ وزارت اطلاعاتش بسوزد. سردمداران رژيم اين روش را آگاهانه پيش ميبُردند تا به خانواده های مجاهدين براي فشار به فرزندانشان براي بازگشت فشار بياورند. گويا يکی از مقامات رژيم هم گفته بود: « سال ۶۰ اعدامها کارائی داشت، هرچند تعدادی نمیبايست اعدام میشدند. حالا اعدام ها کارآئی ندارد، هرچند تعدادی میبايست اعدام میشدند... خط ما اعدام نيست وگرنه که واهمه نداريم فوقش مثل سال ۶۳ و ۶۴ اعدام میکنيم اما اعلام نمی کنيم» در مرحله جديد که رژيم با آمدن احمدي نژاد به سيم آخر زده ــ میبينيم در کنار ساير تغئير و تحولات! کشتن زندانيان سياسی هم کليد میخورَد. ای کاش اشتباه کنم و چنين نباشد. آيا اعدام حجت زمانی، · صرفاً به نتيجه طبيعی سير پرونده برمیگردد!؟ يعنی هيچ مسئله ديگری در ميان نيست؟! · آيا به يکپايگی ديکتاتوری آخوندی و خط و نشان کشيدن در برابر مردم معترض و به جان آمده، مربوط است؟ · آيا لجبازی و دهن کجی به مُنتقدين خارجی حکومت است که بعد از «گزارش ِ» پرونده اتمی رژيم به شورای امنيت، از «ارجاع»ِ پرونده نيز به شورا دَم میزنند و همزمان سنگ حقوق بشر را جلوي پای احمدینژاد میاندازند؟ · آيا شروع يک خط است يا پايان آن؟ · آيا ممکن است جان ديگر زندانيان نيز در خطر باشد؟ اگر در اين هنگامه، اين اعدام نابهنگام ، يک علامت است ــ آن علامت، چيست؟ زيرنويس: «گزارش پرونده به شورای امنيت» با «ارجاع پرونده به شورای امنيت» يکی نيست.ارجاع پرونده يعنی شورای امنيت خودش درباره نحوه برخورد با ايران تصميم می گيرد و بايد از خير آژانس بين المللی انرژی اتمی بگذرد، اما گزارش به شورای امنيت که نوعی چُغلی کردن و لِفت دادن است، نسبت به «ارجاع پرونده به شورا» ـ رژيم آخوندی را در تنگنا قرار نمیدهد برای همين هم آخوندها که میدانند پرونده دوباره به آژانس برمی گردد ــ بازی در میآورند. تا کنون پرونده به شورای امنيت «ارجاع» نشده ، گزارش شده است. لينک ثابت
_____________________________________________________________
|
|