حجت زماني چشمه جوشان مقاومت
نرگس غفاري
به همراه دخترم به تماشای فيلم آکسيونهای اعتراضی در کشورهای مختلف از تلويزیون سيمای آزادی نشسته بودم.
دخترم در خارج از کشور بزرگ شده و فارسی خوب نمی‌داند يا من اين‌طور فکر می‌کنم و بعضی اوقات واقعاً مرا شگفت‌زده می‌کند. آن‌روز هم يکی از آن روزها بود.
ايرانيان در سرمای طاقت‌فرسای کشورهای مختلف در اعتراض به اعدام آقای حجت زمانی، شعار می‌دادند و مجری از آن‌چه بر سر اين کوه استقامت در زندان رژيم آمده بود، می‌گفت. دخترم علاقه‌يی به تماشای تلويزيونهای فارسی زبان ندارد به همين دليل آن‌روز که در کنارم نشسته بود کمی احساس غرور می‌کردم.
به ناگهان از من پرسيد: چگونه می‌شود تحمل کرد؟
با تعجب نگاهش کرده و گفتم: چی را؟
ـ شکنجه؟ چگونه می‌شود زير شکنجه بود و طاقت آورد؟ اين غير‌ممکن است.
هاج و واج نگاهش می‌کردم. حسابی غافلگيرم کرده بود. گفتم: غير‌ممکن که نيست ولی خوب خيلی مشکل است. بستگی دارد چقدر به آرمانهای خودت باور داشته باشی.
او که از اين جواب من قانع نشده بود گفت: باشد، باز خيلی سخت است که کسی شکنجه شود و اطلاعاتی را که دارد لو ندهد.
با او بسيار از وضعيت ايران و سرکوب وحشتناک آخوندی حرف زده‌ام. گاهی اوقات فکر می‌کنم شايد زياده‌روی هم کرده‌ام.
به‌خوبی می‌داند که چرا از ايران بيرون آمده‌ايم و چرا عليه رژيم فعاليت می‌کنيم.
منتظر جواب من نشد.
گفت: من که اصلاً تحملش را ندارم و با همان ضربه اول همه چيز را می‌گويم.
گفتم: رژيم هم به اين دليل زندانيان مقاوم را اعدام می‌کند چون نمی‌تواند استقامتشان را درهم بشکند و آنان را به‌زانو در آورد.
ديگر حرفی نزد و اتاق را ترک کرد. به صورتش نگاه کردم و غم را در چشمانش ديدم.
گفته‌های دخترم تا شب مرا در فکر فرو برد. با خودم می‌گفتم هدف رژيم از اعدامهای دستجمعی، در زندان و خيابان و کوچه و راه‌انداختن کاروان شلاق، سنگسار، روي الاغ گرداندن و… عادی‌کردن اين صحنه‌های غير‌انسانی و شنيع بوده و هست. رژيم می‌خواهد به قول معروف رگ گردن ايرانيان با غيرت بيرون نزند، تا در برابر اين جنايات سکوت کنند و تنها آه بکشند و در خفا گريه کنند. قصد داشت چشمه مقاومت را بخشکاند.
حجت زمانی اما با ايستادگی‌اش در برابر ددمنشان، به الگويی از اعتراض بدل شد. چه در درون سياهچالهای رژيم که بارها شجاعانه دست به اعتصاب غذا زد و چه با جاودانه شدنش.
عکسش را اين‌روزها به هر سايت اينترنتی که مراجعه کنيم مي‌بينيم. گرچه که قيافه‌اش آرام است ولی نگاهی بسيار عميق دارد.
رژيم بزدلانه بعد از چهار سال‌ و‌نيم شکنجه فيزيکی و روحی حجت او را اعدام کرد اما تأثيری که حجت بر ديگر زندانيان داشته و دارد با اعدام او از بين نمی‌رود و تنها نفرتشان از رژيم و انگيزه‌شان برای مبارزه بيشتر می‌شود.
نماد زندانی سياسی در سالهای اخير تفاوت عمده‌يي پيدا کرده است. وقتی در سياهچال زندانی باشی، هر‌روز شکنجه فيزيکی و روحی شوی و ناسزا و… بشنوی، اقدام به اعتصاب غذا و نوشتن نامه به سازمان ملل در آن وضعيت امری است که تا به‌حال در ايران ديده نشده است.
برای همين از حجت به بعد زندانی سياسی‌بودن، مسئوليت سنگين‌تری از گذشته دارد و اين را همبندان او به‌خوبی می‌دانند. همانهايی که به مناسبت شهادتش در زندان گوهردشت گردهم آمدند و بی‌اعتنا به هشدارها و تهديدات زندانبانان، ياد حجت قهرمان را گرامی داشتند، همانهايی که در پيامهايی که بيرون می‌دهند، اعدام سبعانه حجت را محکوم می‌کنند. حجت زمانی، به جرم هواداری از سازمان مجاهدين خلق ايران در سال‌80 دستگير و زندانی و به مدت چهار سال و نيم شکنجه شد. وی سرانجام در 18‌بهمن ماه‌84 در اوج مقاومت و سرافرازي اعدام گرديد.
هر چند اين رژيم منحوس حاکم بر ايران بود که حجت را اعدام کرد اما کشورهای مماشاتگر به‌اندازه رژيم در اين قتل دست داشته و مسئولند که در آينده بايد پاسخگو باشند. از‌جمله دولت ترکيه که حجت را در سال‌82 بعد از فرار از زندان به ايران بازگردانيد.
آن‌چه که اين‌روزها نگرانی هر انسان آزاده‌يی را دو چندان کرده، ترس از تکرار قتل‌عام زندانيان سياسی سال 67 می‌باشد. بايد بکوشيم تا اين واقعه دردناک تاريخی دوباره تکرار نشود. نامه‌نگاری به کانونهای مدافع حقوق‌بشر، عفو بين‌الملل، سازمان ملل، مسئولين کشورهايی که در آن زندگی می‌کنيم و شرکت در آکسيونهای اعتراضی کمترين کاريست که در افشای جنايات رژيم در حق هموطنانمان مي‌توانيم انجام دهيم. کوشش کنيم تا رژيم نتواند نسل ديگری از فرزندان اين آب و خاک را زير خاک مدفون کند.
زمانی که حجت در زندان بود و حکم اعدامش را گرفته بود بسياری از مجامع حقوق‌بشری جهانی خواستار آزادی او شدند. هرچند اين فعاليتها نتوانست جان حجت را نجات دهد اما اين اقدامات چهره کريه آخوندهای عمامه‌دار و بی‌عمامه حاکم بر ايران را شفافتر از هميشه به معرض نمايش گذاشت. حجت در پاسخ به سؤال همبندان خود که چرا حکم (اعدام) شما اجرا نشده گفته است: «هر روزی که رژيم پايان خويش را ببيند ما را اعدام خواهد نمود». آری رژيم پايان خويش را می‌بيند که وحشيانه و در عين‌حال بزدلانه، اسرا را به قتل می‌رساند. رژيم در صحنه بين‌المللی با فشارهای روزافزون روبه‌روست. مسأله اتمی رژيم، قدرت مانور را از آن گرفته است. در صحنه داخلی اقشار مختلف مردم روزانه به خيابانها ريخته و به حکومت نامشروع آخوندها معترضند. در عراق هم که شکستها يکی پس از ديگری رژيم را به عقب مي‌رانند. بحران سراپای رژيم را فرا گرفته و ناقوس مرگ اين رژيم به‌گوش می‌رسد و دقيقاً به همين دليل ملاها هارتر از هميشه به کشتار و قلع و قمع مشغولند. يک روز حجت زمانی را پس از سالها شکنجه اعدام می‌کنند، روزي ديگر دختر نويسنده جوان را آن‌قدر زجر و شکنجه می‌دهند تا به «سرنوشت زهرا کاظمی دچار شود» و روزهايی تمام‌نشدنی، خيابانهای شهرهای ايران بايد ناخواسته، شاهد حلق‌آويز‌شدن جوانان ما باشند.
ايرانی هميشه در برابر ظلم و جور به هر‌طريق که توانسته از خود ايستادگی و مقاومت نشان داده و تاريخ اين را به ثبت رسانده است. اين رژيم ضد‌انسان هم به‌دست ايرانی و تنها ايرانی سرنگون خواهد شد. باشد تا شکوفه‌های خوشبوی درخت آزادی که با خون جوانان ميهن سالهاست آب ياری شده به‌زودی زود شکوفا شوند.
درود بر حجت زمانی
زنده باد آزادی

نظر شما چيست ؟  

_____________________________________________________________