فرازهايي از زند‌گي مجاهد قهرمان حجت زماني
سرباز عاشورا
الَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَاباً مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ (آل عمران 95 )
آنان كه هجرت كردند يا رانده شدند از سرزمين شان و آزار ديدند در راه من، كشتند و كشته شدند، جايگاه‌شان بهشتهايي است كه واردشان خواهند شد، پاداشي از جانب خداوند و بهترين پاداش كه نزد خداست.
مجاهد شهيد حجت زماني 31سال پيش در هفت‌چشمه ايلام به‌دنيا آمد، تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همين شهر به‌پايان برد و با پايان دورة دانشسراي تربيت‌معلم، مدتي به‌شغل معلمي در مدارس ايلام پرداخت. حجت همزمان با وقوع عمليات فروغ جاويدان در حاليكه 14ساله بود با نام سازمان مجاهدين آشنا شد. در همان سال دو عامل باعث نزديك‌ترشدن حجت نوجوان به مجاهدين شد. عامل اول پيوستن برادر بزرگترش پهلوان خزعل زماني بود كه در همين سال به مجاهدين پيوست و عامل ديگر اعدام يكي از خويشاوندانش توسط پاسداران رژيم، كه او را بيشتر به جنايات رژيم و حقانيت مبارزات مجاهدين آگاه نمود. تلاشهاي حجت از سنين نوجواني و مشخصاً از 15 سالگي آغاز شد، خلال اين سالها او مطالعة كتابهاي مجاهدين را آغاز كرد و همراه با گوش‌دادن به صداي مجاهد از مواضع سازمان در زمينه‌هاي مختلف آگاه گرديد. مجاهد شهيد حجت زماني در سنين نوجواني عزم خود را بر ادامة راه مجاهدين جزم كرد و از 17سالگي در تكاپوي پيوستن به‌مجاهدين بود. تا سرانجام در سال1376، دوران جديد زند‌گيش را با وصل به سازمان مجاهدين و زندگي مبارزاتي آغاز كرد.
عمل انقلابي را توأم با دانش مبارزاتي در راه پيشبرد اهداف مجاهدين عليه رژيم ضدبشري به‌كار گرفت و به‌زودي به‌عنصري كارآمد تبديل شد. در همان زمان طي نامه‌يي نوشته بود: «براي اولين بار احساس كردم اولين جوانه‌ها از عشقي وافر به رهبري در درونم سر برمي‌آورد، اين عشق راهگشا و حلال بسياري از مسائلي بود كه فكر مي‌كردم هرگز قادر به حل آن نخواهم بود با درك جديدي كه به‌دست آورده‌ام، مي‌فهمم كه خيلي از آنچه كه بن‌بست مي‌پنداشتم، ساخته‌هاي ذهني‌ام بود. من اين‌همه را مرهون دريافتهايم از رهبري مي‌دانم“ اما حرفها و نوشته‌هاي حجت قهرمان تنها برخاسته از شور و شعار نبود، به‌زودي او با ابتلائات و آزمونهاي صعب و سنگيني مواجه گرديد. در ديماه78 برادرش پهلوان خزعل قهرمان، در هفت چشمه در مقابل تهاجم پاسداران پس از مقاومتي جانانه به شهادت مي‌رسد. از دست‌دادن يك برادر مجاهد عزم او را صيقل مي‌زند. در سال بعد او در ابتلائات بيشتري به آزمايش كشيده مي‌شود.
دومين مجاهد از خانوادة زماني، برادر ديگرش فلاح نيز در مصاف با دژخيمان آخوندي شهيد مي‌شود. و سرانجام آزمون اصلي به حجت روي مي‌نمايد. در تيرماه‌1380، حجت به‌هنگام تردد در ميدان ونك تهران مورد شناسايي قرار گرفت و به‌اسارت پاسداران جنايتكار رژيم آخوندي درآمد بلافاصله دوران بازجويي و شكنجههاي فوق طاقت عليه او در اوين آغاز شد.
حجت با مقاومتي در خور يك مجاهد دژخيمان آخوندها را به عجز واداشت. به‌طوري‌كه مدت بازجويي او به‌طور غيرعادي چهارسال به‌درازا كشيد. طي اين مدت دژخيمان در زندانهاي مختلف هر رذالتي را به‌كار گرفتند تا زير انواع شكنجه‌هاي جسمي و روحي، در عزم مجاهدوار او خللي وارد آورند. سرانجام سلسله‌يي از تهديدها عليه حجت آغاز شد و در تير1383 حجت قهرمان را در يك محاكمة فرمايشي به‌چهار بار اعدام محكوم كردند.
از آن پس حكم اعدام حجت حربه‌يي بود تا با آن آزمودة خود بارها و بارها به آزمايش بگذارند. ازجمله او را از بند زندانيان سياسي به‌بند مجرمان عادي منتقل ساختند تا در ميان معتادان، قاتلان و زندانيان داراي بيماري مسري، مقاومتش را درهم بشكنند، اما حجت با اعلام اعتصاب غذا در زندان امواج سياسي كوبنده‌يي در سطح داخلي و بين‌المللي عليه رژيم به‌پا كرد. ماههاي پاييز و زمستان سال83، دوران طولاني اعتصاب غذاي قهرمانانة مجاهد قهرمان حجت زماني بود كه با گذشت هرماه تعداد بيشتري از زندانيان سياسي به آن مي‌پيوستند.
آخوندها حجت را مسبب شكل‌گيري مقاومت زندانيان تشخيص داده و آخوند محسني اژه‌اي، وزير جنايتكار اطلاعات به‌همراه شخص ديگري به نام نبي راجي تحت عنوان شعبة ديوان كشور حكم اعدام او را تأييد كرد. حكمي كه نقطة كمال زندگي مبارزاتي حجت بود. او با سرفرازي مجاهديش درحالي‌كه دادگاه و كل حاكميت پوسيده و فاسد آخوندي را به زير سؤال مي‌برد حكم اعدام را به‌سخره گرفت و با شهامت در زير حكم نوشت: ”اعتراضي ندارم!“ بار ديگر هم‌چون 30هزارزنداني مجاهد و مبارز قتل عام شده تأكيد كرد كه كه هيچ بيم و باكي از سرنوشتي كه در راه رهايي مردمش پذيرفته است ندارد.
ماههاي بعد جلادان زندان كه گمان مي‌بردند با حكم نهايي اعدام مي‌توان مجاهد را از پاي در آورد يا در ايمان او خللي وارد كرد، بر فشارهاي خود افزودند و به‌ضرب و شتم او در زندان روي آوردند. حجت بارديگر مقاومت خود را با دست زدن به اعتصاب غذا از روز 17شهريور گذشته آغاز كرد. اين اعتصاب غذاي قهرمانانه روحية مقاومت را در ساير زندانيان سياسي بالا برد و آنان نيز به‌اعتصاب غذا پيوستند. موج اعتراضهاي داخلي و حمايتهاي بين‌المللي اين بار نيز به‌رژيمي كه افسارگسيخته به‌تاخت و تاز در عرصة داخلي و بين‌المللي روي آورده بود نشان داد كه فشار و تهديد و شكنجه بر مقاومت عنصر مجاهد خواهد افزود. سرانجام دژخيمان حجت قهرمان را براي فشار بيشتر به بند زندانيان خطرناك و از آنجا به‌سلول انفرادي منتقل كردند تا تماس او با ساير زندانيان قطع شود.
در دهة اول ماه محرم امسال رژيم با وحشت بسيار از بازتابهاي داخلي و بين‌المللي در صبحگاه روز 18‌بهمن، جنايت خود مبني‌بر اعدام مجاهد خلق حجت زماني را به‌اجرا درآورد. آخوندها نه تنها از زندگي بلكه از شهادت اين مجاهد قهرمان آن‌چنان در هراس بودند كه تا ده روز از اعلام رسمي خبر واهمه داشتند.
امروز يكايك مجاهدان آزادي ايران زمين با سلام و درودهاي بي‌پايان به سرور شهيدان و امام مجاهدان، خود را مباهي و مفتخر مي‌دانند كه امسال نيز چون همة ساليان گذشته، در روز عاشورا مجاهد ديگري سر بر راه و بر قدوم آن حضرت نهاد و بي‌ترديد با شهداي خاكپاي حضرتش محشور خواهد شد.

نظر شما چيست ؟  

_____________________________________________________________